شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:, :: 12:24 :: نويسنده : محمد خانه یك نجار مسن به كارفرمایش گفت كه می خواهد بازنشسته شود تا خانهای برای خود بسازد و در كنار همسر و نوههایش دوران پیری را به خوشی سپری كند. كارفرما از اینكه كارگر خوبش را از دست می داد، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت. كارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانهای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود. نجار قبول كرد ولی دیگر دل به كار نمی بست، چون می دانست كه كارش آیندهای نخواهد داشت، از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده كرد و كارش را از سر سیری انجام داد. وقتی كارفرما برای دیدن خانه آمد، كلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است، بابت زحماتی كه در طول این سال ها برایم كشیدهاید. نجار وا رفت؛ او در تمام این مدت در حال ساختن خانهای برای خودش بوده و حالا مجبود بود در خانهای زندگی كند كه اصلاً خوب ساخته نشده بود. پائولو کوئلیو نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
|